ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سروده های دل
گفتی پرواز را بخاطر بسپار .
پرنده مردنیست
من که در اوج خیال ....
من که با اوج غرور ....
من که با شادی بی حد و کمال
من که با نا مهربانیهای غم
من که با سنگینی غمهای این روزگار
من که با چشمان بسته
رفته بودم تا خیال
تا که پرواز تو را دیدن کنم
تا تو را در پرواز همراهی کنم
تا تو را تا
مهربانیها همراهی کنم
وه .....
وه....
چه خوش بودم در این فکر و خیال
وه.....
چه پروازی
داشتم با تو تا اوج خدا
ناگهان از چه مرا ازاوج رها کردی
به .......
زیر
ازچه بشکستی این بال پرواز مرا
از چه فریاد حزین مرا
در پهنه این اسمان شاهد شدی
ازچه خاموش کردی
صدای شور و مستی مرا
از چه غلطاندی به روی گونه هایم
قطره های اشک را
تو .......تو........
تو مرا تا لحظه لحظه های مرگ
همرهی میکردی و من بیصدا
تو به پروازی از روی غرور
تو به اوازی از روی جفا
از کران تا بیکران اسمان
همره این باور
و....
ذهن غلط
شاهد دردم شدی
شاهد فریادهای خاموشم شدی
شاهد رنجم شدی
شاهد نابودی و مرگم شدی
من که اسرار تو را در وادی نامردمیهای زمان
محرم بدم
داشتم من کوله باری از غم و دردو تعب
از روزگار
از چه افزودی چنین غم
بارسنگین و گران
همرهت بودم..
تورا تا اخرین او ج غرور
همرهت بودم
تو را تا لحظه لحظه های زیبای وصال
همرهت بودم
با شور و شعف و اشتیاق
پس......
پس......
چه شد ............................
پس چه شد
همرهی کردی مرا
تا مرگ
همرهی کردی مرا تا اوج فنا..
از چه غلطاندی به روی گونه هایم
قطره های اشک را
اشکم را در آوردی ......نهایت احساس...کی دلتو شکسنه؟
دل نوشته های زیبایی هستند..موفق باشید
ای کاش نالههای چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گل در خاک خفته را