ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
میدانی ؟
خبرت هست؟
کز صبحگان تا شبانگاه ....
وز شبانگاهان تاسحرگاه...
چشمم در نزدیکها .دردورها
حتی
بیکرانها
از زمین تا کهکشانها
به دنبال تو میگردد
تورا میجوید و
جای پای پر مهرت بر دلم را با اشک
می شوید و با گوشم به نجوا می نشیند
از روی چوماهت .
وز زلف سیاهت
در گوش من داستانها
میسراید....
به دنبال تو میگردد؟
تو را میجوید.
میدانی ؟
خواب را بر چشم من
بیگانه کردی
بیگانه بیگانه.
اما من این بیگانگی را دوست دارم
هیچ خبر داری تو آیا؟
قلبم چنان با یاد تو
بر سینه میکوبد.
آیا صدایش را شنیدی؟
آیا لرزش اندام مرا با کوبش قلبم ندیدی؟
آری عزیز دل
آری
دلم تنگت میشود هردم
نمیدانم خبر داری؟
که هردم در بیکرانها در باغ .در بوستانها
در زمینها
آسمانها
در جستجویت هستم
به یادت هستم
دیوانه ات هستم
فریا د قلبم
چنان کر کرده گوش فلک را
که خودم هم به هراسم
که مبادا صدای نعره های
آتشینش
بیازارد ترا
سلام دوست عزیز خیلی زیبا وبا احساس است .حتما خبر دار میشه انشاالله.موفق باشید
خبرت هست ایا که من چقدر وبسایتتو دوست دارم ... موفففففففففففففففففففففففق باشید
بیا ن کردن اساس شهامت میخواد که کار هر کسی نیست واقعآ به این همه احساس لطیف و قشنگ رو بهت تبریک میگم این برازنده شماست.
با سپاس