-
خدایا تو قلب مرا می خری؟
چهارشنبه 5 اسفند 1388 21:24
خدایا تو قلب مرا می خری؟ دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است یکی گفت: چرا نور اینجا کم...
-
مصاحبه با خدا
سهشنبه 4 اسفند 1388 19:17
THE INTERVIEW WITH GOD مصاحبه با خدا -------------------------------------------------------------------------------- I dreamed I had an interview with God. در رویا دیدم که با خدا حرف میزنم So you would like to interview me? God asked. او از من پرسید :آیا مایلی از من چیزی بپرسی؟ If you have the time? I said. گفتم...
-
داستان
دوشنبه 3 اسفند 1388 09:57
My Wife Navaz Called, 'How Long Will You Be With That Newspaper? Will U Come Here And Make UR Darling Daughter Eat Her Food? همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ Farnoosh Tossed The Paper Away And Rushed To The Scene. شوهر روزنامه رو به...
-
سهراب...
پنجشنبه 8 بهمن 1388 11:30
Past the border of my dream The shadow of a morning glory Had darkened all these ruins What intrepid wind Transported the morning glory seed to the land of my Nod? Beyond glass gates of dream In the bottomless marsh of mirrors Wherever I had taken a piece of myself A morning glory had sprouted Forever pouring into the...
-
Lights
سهشنبه 6 مرداد 1388 10:43
Lights go out and I can't be saved Tides that I tried to swim against Have brought me down upon my knees Oh, I beg, I beg and plead, singing Come out of things unsaid Shoot an apple off my head And a trouble that can't be named Tigers waiting to be tamed, singing You are, You are Confusion never stops Closing walls...
-
کوله بار
سهشنبه 6 مرداد 1388 10:40
کوله باری سنگین به دوش می کشیدم صدای نفس نفس زدنم گواهی می داد شاید این کوله بار من نیست به جاده نگاه می کنم در انتهای این خطوط موازی در آن دور دست کسی است که برایم دست تکان می دهد کسی که انتظارم را می کشد این منم که سر به زیر دارم و ترانه ای بر لب از جنگل های سبز احساس گذشتم در راه صورت تمام گل ها را بوسیدم حال گونه...
-
سروده سلام ای ...
شنبه 20 تیر 1388 17:46
.................................. سلام ای دوست سلام ای یار خوب من سلام ای خوشترین لحظه هاباتو.سلام . سلام ای آرزوی دیرین من سلام ای بهترین من سلام ای ناب ناب ناب بی من توکجابودی؟ دیدی که مراکشتی ؟ بامن توجفاکردی . روزم توسیه کردی عمرم توتبه کردی اشکم بدرآوردی دیگرنتوان رفتن دیگرنتوان بی تو دل جای توبود عمری...
-
سروده زندگی ناپیدا..........
یکشنبه 14 تیر 1388 10:46
درروزگاران پررفت وآمد سایه ها.. زندگی زیبانیست عشق گویانیست . ماازخودهم درهراسیم .. نامهامان همه غریب . زندگی ناپیدا .. کوچه هایی بن بست.. همه باهم ناآشنا.. حس دوستی ها همه مرده.. همه باهم غریبه.. زندگی راچه شده؟ مقصدومقصود کجاست؟ ره به کجا میبردم؟ منزل ماسرانجام کجاست؟؟ این همه رنج وتعب تابه کجاست؟ ماکه نالان شده ایم...
-
دلا با من چه میگویی ... سروده
پنجشنبه 4 تیر 1388 11:01
دلا بامن چه میگویی ؟ دلادیگرچه میخواهی ؟ دلاخونین مکن حالم دلانالان مکن روزم ! نمیدانی که گریانم ! نمیدانی که نالانم ؟ دلابامن چها کردی ؟ جفاکردی ! چنین اشفته ام کردی به دریای عمر ویلان وسرکردان کردی وروزم تبه کردی! چرا ؟چرا؟ چنین آواره ام کردی؟ توگفتی باتوهستم ! امانبودی !تو گفتی باتومیمانم باتو ! اما نماندی ! چه...
-
میکشم فریاد* سروده
یکشنبه 31 خرداد 1388 21:25
میکشم فریاد* میزنم ناله* زبس نامردمیها شوروغوغای دگردارد* زبس این سوزوساز زندگانی درحریم امن انسانی شرردارد* کجایی ای رفیق راه؟ کجایی ای صفای گاه وبی گاهم ؟ کجایی ای همه شورم همه شوقم همه بودونبودم؟ توباشی ناله وفریادهابی معنیست ! توباشی درحریم امن انسانی شررهاخفته وخاموش ! نه فریادی نه آوازی نه دردی ونه سیلابی ! نه...
-
سر بزنید
چهارشنبه 6 خرداد 1388 19:17
سلام خواهش میکنم به این وبلاگ سر بزنید http://e-k-sh.blogfa.com تا علت دیر به دیر آپ کردن رو متوجه بشید.. ممنونم در بازی دل نگاه من مست تو بود هر برگ دلم شکسته پا بست تو بود من شاه دلم را به زمین انداختم اما چه کنم که تک دلم دست تو بود ...................................... چنان بر خود گوارا ساز نوش ونیش دوران را که...
-
یادت بخیر ای استاد موسیقی خداوند نو را غرق رحمت کند
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 09:23
یادت بخیر ای استاد موسیقی بسطامی عزیز درد عشق و انتظار دارم زان شب یادگار در آن شب سرد پاییز آهنگ سفر می کردی از رهگذری محنت بین دیدم که گذر می کردی درد عشق و انتظار دارم زان شب یادگار تو رفتی و دلم غمین شد قرین آه اتشین شد از آن شبی که بر نگشتی جهان که شادی آفرین بود به چشم من غم آفرین شد از آن شبی که بر نگشتی در آن...
-
تو بمان ..............سروده
دوشنبه 31 فروردین 1388 10:02
تو بمان تو بمان ای بهترین تو بمان ای کمترین تو بمان تو بمان تا با تو گویم رازها توبمان ای عزیز رفته تو بمان ای همیشه همراه تو که باشی همه چیز هست تو نباشی زندگی نیست تو که هستی زندگی مانند رودی جاری همه جا سر میکشه عشق میده نوید میده مژده زندگی میده تو بمان ای آیه پاک تو بمان تو بمان
-
شب .................سروده
پنجشنبه 20 فروردین 1388 11:03
شب در میان دلتنگیهایم امشب سر بر سینه مبهم تاریکی گذاشته ام چرا در کنارم نیستی کاش بودی تا با تو گفتمی غم دل کاش در کنارت بودم یا در کنارم بودی کاش فاصله ای نبود کاش و ای کاش که یارم بودی نیمه گمشده من تو کجایی آخر سر بر سینه تنهایی و تاریکی و غریبی نهادن چه بد است عجب درددلخراشی با خود همراه دارم چه شب تاریکی دارم...
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 28 اسفند 1387 18:54
هیچ نباید ترسید هیچ نباید ترسید لیک می دروی آنچه را کشته ای میکنی شادمانی میزنی دستی میکنی پایکوبی لیک می دروی آنچه را کشته ای تو همه یار و مدد باش تو همه یار و مدد باش تو در صف خدا باش می دروی آنچه را کشته ای همه در گلشن و گلزار باش شکر بگو هرچه توانی بگو .................................. عیدتان مبارک
-
اس ام اس های نوروزی
دوشنبه 26 اسفند 1387 18:08
><(((> ><(((> ><(((> من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم . سال نو مبارک ===================================================== بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است آغاز بهار بر شما مبارک ===================================================== چند روز دیگه...
-
بیا ................. سروده
جمعه 22 آذر 1387 10:45
در کدامین راهها وکوره راهها جستجویت کنم ؟؟؟ در کدامین بیابانها و صحراهها صدایت کنم پژواک صدایم دیگر در کدام کوهها بگوش نرسیده؟ در کدام نسیم روحنواز بویت کنم؟ از کدام چشمه ساران زلال از کدام شهد شیرین از کدام حلاوت پاک نوشت کنم ؟؟ خسته خسته دل من در اوج تنهایی نشسته دل من دل من دل من بسکه از عالم و آدم بدی دیده دل من...
-
منتظرت بودم
چهارشنبه 15 آبان 1387 17:29
شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده نا کامی در هجر تو پیمودم منتظرت بودم منتظرت بودم آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم منتظرت بودم منتظرت بودم بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه غمها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم منتظرت بودم منتظرت بودم پیش گلها...
-
بی وفایی .....س
یکشنبه 12 آبان 1387 17:51
گشته خزان نوبهار من بهار من رفت و نیامد نگار من نگار من سپری شد شب جدایی به امیدی که تو بیایی آخر ای امید قلبم با من از چه بی وفایی بی وفایی
-
شب ............. سروده
دوشنبه 6 آبان 1387 19:34
شب تیرگی زیبایی دارد و گیسوی تو تیره تر از شب ماه روشنایی قشنگی دارد و روی توزیبا تر از ماه زندگی آهنگ موزونی دارد وتو این وزن را وزین تر کرده ای تو چیستی کیستی که با دیدنت لرزه بر اندام می افتد بی آنکه کلامی و تبسمی باشد یادت چه زیباست ای همه بود ونبود
-
آروم بگیرم سروده
چهارشنبه 1 آبان 1387 19:35
مست و پریشون و خراب در کنار پنجره تنهایی چشم براه تو شاید که روزی عاقبت در آغوشت آروم بگیرم . لیلای من دریای من آسوده در رویای من
-
به تو می اندیشم
چهارشنبه 24 مهر 1387 18:09
به تو می اندیشم همه می پرسند ، چیست در زمزمه مبهم آب؟ چیست در همهمه دلکش برگ؟چیست در بازی آن ابر سفید ؛روی این آبی آرام بلند ، که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال ؟ نه به ابر ، نه به آب، نه به این آبی آرام بلند ، نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام،نه به این خلوت خاموش کبوترها،من به این جمله نمی اندیشم ، " به...
-
گذری کن ...سروده تقدیم به......
شنبه 13 مهر 1387 18:25
گ ذری کن که دل من به تمنای نگاهت. شب هجری به سحرکردوندیدآن رخ ماهت. نه سحردیدونه رویت نه سرنافه مویت. دل دیوانه کویت نشنیدازره وسویت. شب هجران توای دل نه به سرآمد وکم شد. چوگذشت ازسرت عمری همه ات ناله وغم شد. نه مه آمد نه سبیده نه صباعطرتوچیده. شب هجران توماندوروزماندن نرسیده
-
آئینه
پنجشنبه 28 شهریور 1387 18:04
چه کسی میپرسد در این بیغوله در این دریای طوفانی در دشت خزان زده خنده چیست قهقهه از ته دل از کیست بی شک از تو نیست از تو که میهمان تو بودم از تو که با منی عجب صدای دهشت ناکی است این صدا مثل هوهوی باد مثل فریاد موج بلند طوفان برای زورق مثل فریاد برای هیچکس برای هیچ چیز چقدر تنهای تنهائیم اما با همه کاش در داخل آئینه...
-
ماه من
جمعه 15 شهریور 1387 19:30
تو ماه را بیشتر از همه دوست می داشتی و حالا ماه هر شب تو را به یاد من می آورد می خواهم فراموشت کنم اما افسوس.. افسوس .. که... این ماه .. اما این ماه با هیچ دستمالی از پنجره ها پاک نمی شود ...
-
یا صاحب الزمان ! ...
پنجشنبه 24 مرداد 1387 14:02
یا صاحب الزمان ! ... یا صاحب الزمان ! داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست . شرمنده ایم . می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . می دانیم کوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است که در حق تو کرده ایم . یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ، و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم...
-
خونه عشق
شنبه 19 مرداد 1387 21:26
فکر من بوده از آغاز با تو خونه ای بسازم قد قلب مهربونت خونه عشق رو بسازم دیوارهاش عکس تو باشه عکسی از عشق تو باشه عکسی از عشق من و تو همه جای خونه باشه تو عزیزی تو شکوهی تو طلوعی تو نجاتی تو تموم لحظه هایی تو گل فرشته هایی دست تو یک سر نوشته کلید در بهشته تو دلم برای دستات یک دوستت دارم نوشته دوستت دارم دوستت دارم...
-
اشتیاق تو
جمعه 18 مرداد 1387 23:02
ز اشتیاق تو جانم بلب رسید بیا نظر به حال دلم کن ببین که چون کردی ........................................................... ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست وانکه در جام شفق بینی بجز خوناب نیست گر تورابا ما تعلق نیست ما را شوق هست ور تورا بی ما صبوری هست مارا تاب نیست
-
چند نکته
چهارشنبه 16 مرداد 1387 10:57
چند نکته فرق طوفان و نسیم در نوع بر خورد آنهاست و موقع حسابرسی خودتان زیاد به خودتان تخفیف ندهید
-
در مکنون
پنجشنبه 3 مرداد 1387 18:34
سلام مدتی بخاطر مسئولیتی سنگین در اول راه غیبت داشتم انشاالله جبران خواهم کرد البته اگروقت اجازه دهد نومید مشوامید میدار ای دل در غیب عجایب است بسیار ای دل گر جمله جهان قصد به جان تو کنند تو دامن دوست را نه بگذار ای دل ............. بی عشق نشاط و عشرت افزون نشود بی عشق وجود خوب و موزون نشود صد قطره ز ابر اگر به دریا...