-
چرا..........
جمعه 16 شهریور 1386 16:02
من و شمع نیمه جون امشب بس که باریدیم شب به تنگ آمد خدایا آئینه جانم از غم تنهائی به سنگ آمد در این شبهائی که میسوزم من به حال تو دیده میدوزم من چه میسوزم دیده میدوزم توای شمع واپسین شعله تا سحر چه جانانه میسوزی سراپا آتش شده جانت در عزای پروانه میسوزی بیا بیا شمع نیمه جان آشنا به راز شبم توئی به او بگو قصه مرا همنوای...
-
چه کرده ام
جمعه 16 شهریور 1386 15:44
چه کرده ام که دلم از فراق خون کردی چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی نوای عشق بر افروختی چنان در دل که در زمان علم صبر سر نگون کردی مرز در عقل و جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است عشق هم در دل ما سردرگم مثل حیرانی و بهت مردم گیسویت تعزیتی از رویا...
-
بگذار تا........
پنجشنبه 15 شهریور 1386 00:04
بیمار خنده های توام بیشتر بخند خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب دلتنگم آنچنانکه اگر بینمت به کام خواهم که جاودانه بنالم به دامنت بگذار سر به سینه من تا بگویمت اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست ن ظ ر یادت نره عزیز
-
تصاویر زیبا
چهارشنبه 14 شهریور 1386 23:55
تصاویر زیبا ن ظ ر یادت نره عزیز
-
متن موزیک وبلاگ
دوشنبه 12 شهریور 1386 20:35
متن موزیک وبلاگ بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کارعشق آزار این رمیده سردر کمند را بگذار سر به سینه من تا بگویمت اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت ای...
-
متن قبلی موزیک وبلاگ.......
جمعه 9 شهریور 1386 13:11
متن قبلی موزیک وبلاگ ترکم مکن ترکم مکن مهر خود ازمن کم مکن ترکم مکن ترکم مکن... ای غم مرا زین بیشتر دیوانه در عالم مکن ترکم مکن ترکم مکن یارب حدیث هستی ام سرتا به سر ماتم مکن خود مانده در این قصه ام این قصه را مبهم مکن جامم تهی هر دم مکن هم خانه ام با غم مکن ترکم مکن ترکم مکن سوزم تویی سازم تویی در سوز وآوازم تویی...
-
لحظه های بی تو بودن........
سهشنبه 6 شهریور 1386 19:07
نظر بده کپی کن وگرنه راضی نیستم
-
سکوت.......گناه...
سهشنبه 6 شهریور 1386 18:59
سکوت مى وزد و درکنار تنهاییم نشستهام به تماشاى شعله ور شدنم مجال پرزدنم نیست، بعد ازاین شاید به آسمان برسد امتداد سوختنم مرا دردی است دور از تو، که نزد توست درمانش بگویی تو چنین دردی دوا کردن توان؟ نتوان خالق عشق! خالقم عشق را به من اموخت اگر عشق گناه است پس خالقم خود گناه کار است...! نظر نظر نظر نظر
-
تقدیم بتو................
سهشنبه 6 شهریور 1386 18:50
نه چنگ شور و جنونى ، نه پنجهءگرمى اسیر غربت بى انتهاى خویشتنم غزل غزل همه ام را وداع مى کنم آه به دست آتش و بادند پاره هاى تنم دیدی گفتم ستاره های آسمونو برات می چینم تقدیم به تو بهترین گل دنیا نظر یادت نره
-
از یاد نبر ...........
سهشنبه 6 شهریور 1386 18:37
از یاد نبر که از یاد نبردمت! از یاد نبر که تمام این سالها، با هر زنگ ِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم، گوشی را برداشتم و به جا صدای تو، صدای همسایه ای، دوستی، دشمنی را شنیدم! از یاد نبر که همیشه، بعد از شنیدن آهنگ ِ «جان مریم» در اتاق من باران بارید! از یاد نبر که - با تمام این احوال- همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من...
-
دل جای تو شد و گر نه پر خون کنمش
یکشنبه 4 شهریور 1386 20:57
دل جای تو شد و گر نه پر خون کنمش در دیده تویی و گرنه جیحون کنمش دل جای تو شد و گر نه پر خون کنمش در دیده تویی و گرنه جیحون کنمش امید وصال توست جان را ورنه از تن رضای دیده بیرون کنمش ن ظ ر یادت نره عزیز
-
یادمه...
شنبه 3 شهریور 1386 20:07
دیشب فرشته ای فرستادم تااز تو مواضبت کنداماوقتی رسید توخواب بودی زود برگشت وگفت هیچ فرشته ای نمی تواند مواظب فرشته ای دیگر باشد عشق از دوستی پرسید : تفاوت من با تو چیست ؟ دوستی گفت : من دیگران را با سلامی آشنا میکنم تو با نگاهی..... من آنان را با دروغ از هم جدا میکنم تو با مرگ...... اگه خدا تا لب پرتگاه بردت بدون یا...
-
نیمه شعبان،
چهارشنبه 31 مرداد 1386 17:37
صــدف دیـن خـدا را دُر یـکدانه توئی قدمی رنجه نما صاحب این خانه توئی دگر بار نیمه شعبان، خجسته میلاد مولایمان فرارسیده و باز دستهای خالی و چشم امیدمان به آستان پر مهر و عطوفت آن یار مهربان است.
-
گاهی مثل باران
چهارشنبه 31 مرداد 1386 17:27
-
نگاه ساکت باران
شنبه 20 مرداد 1386 12:45
نگاه ساکت باران به روی صورتم دردانه می لغزد ولی یاران نمی دانند که من دریای از دردم . به ظاهر گرچه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم عشق واژه ی لال است تو باید باشی زندگی بی تو محال است تو باید باشی اشک او جانب دل گفت که ای خوبترین هستی ام زیر سوال است تو باید باشی بر خاک بخواب نازنین، تختی نیست . آواره شدن ,حکایت...
-
عیدانه
شنبه 20 مرداد 1386 12:12
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد تنها دل ساده ایست دارایی من آنهم شب عید تقدیم توباد ن ظ ر یادت نره عزیز...
-
عید شما مبارک
جمعه 19 مرداد 1386 22:38
اقرا باسم ربک الذی خلق... بخوان! ـ محمد درهراسی و هم آلود به اطراف نگریست! صدا دوباره گفت:بخوان! ـ این بار محمد بابیم و تردید گفت: من خواندن نمی دانم. صدا پاسخ داد: ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید، بخوان و پروردگار تو را ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت، و به آدمی آنچه را که نمی...
-
خزان زده......
جمعه 19 مرداد 1386 10:57
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت برون فکنده زگلشن بجرم چهره زردم کار دنیا خنده داره کار دنیا وارونست خشک و تر حالیش نمیشه 1 جورای دیونس تا جوونی حتی 1 لقمه هم نون نداری روزی نون میده که دیگه دندون نداری دنبال نون دویدن کفش پاره کردنه اگه قسمت نباشه بی خودی دویدنه
-
به دامن این آسمان خدا یک ستاره ندارم
چهارشنبه 17 مرداد 1386 18:04
به دامن این آسمان خدا یک ستاره ندارم گوهر که نگو در زمانه یکی سنگ خاره ندارم کجا بروم، با که می بزنم، آشنای دلم کو به گریه غم رود ز میان من که چاره ندارم خدایا خدایا در آتش دل پروانه منم از هر دو جهان بیگانه منم به ساز دل نهفته ام نوای خود بعد از آن همه عشق و باده نوشی شد جهان من وادی خموشی در آتش دل پروانه ام از هر...
-
شکسته دل......
چهارشنبه 17 مرداد 1386 17:43
به بزم ما ای که چنین جلوه کنان آمده یی صفا کردی چه شد پس از بی خبری از من و دل لاله خورشید، ز ما کردی خوش آمدی که آمدی چه خوش خرامی جلوه گر چون پرتو سپیده دم به تیر شامی این تویی یا بخت من یا صبح روشن آفرین صد آفرین چه نازنین چه خوش کلامی همچون شاخه نسترن سایه بر سرم فکن به خدا که غم ندارم غم گسارم تا تویی تو غم بیش و...
-
آسمون.............
چهارشنبه 17 مرداد 1386 17:24
آسمون ، ابراتو بردارو برو دیگه تنها منو بگذارو برو آسمون اخماتو وا کن آبی شو آسمون آفتابی شو آفتابی شو آسمون غرق به خون دل من آسمون دشت جنون دل من تک و تنها توی دنیای بزرگ آسمون بی همزبون دل من آسمون مرده دیگه مهر و وفا بزم ما پر شده از رنگ و ریا نه محبت می شه پیدا نه صفا آسمون قهر دیگه از ما خدا وقتی هیچ چیز جز عشق...
-
ععععشششششقققققق
سهشنبه 16 مرداد 1386 16:05
سعی کن هیچوقت عشق رو گدایی نکنی چون هیچوقت به گدا چیز با ارزشی نمیدن زندگی اجبار است مرگ اخطار است دوستی فقط یکبار است اما جدایی بسیار است نظر فراموش نشه مرسی
-
اسب زند گی
شنبه 13 مرداد 1386 20:45
با اسب زند گی بر ساحل زمان می تازیم و امواج خروشان و کف آلود دریا رد مارا از ذهن ساحل پاک می کنند ... و تنها ساحلی بجای می ماند که انتظار رهگذران جدید را می کشد و همچنان ساحل بر جای می ماند ... نظر فراموش نشه مرسی
-
سکوت
شنبه 13 مرداد 1386 20:37
راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید . کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .
-
اسکرین سیور زیبا
جمعه 12 مرداد 1386 18:49
اسکرین سیور ساعت این هم یه اسکرین سیور زیبا که تصویرشو می بینید ... حجم: ۳.۴۳ مگابایت دانلود از سرور مگا آپلود پسورد : نظر فراموش نشه مرسی
-
عشق یعنی
پنجشنبه 11 مرداد 1386 20:14
عشق یعنی سخن از زخم شقایق گفتن حرفی از جنس زمان با دل عاشق گفتن
-
روز پدر مبارک
چهارشنبه 3 مرداد 1386 15:09
خداوندا بادا که بیشتر در پی تسلی دادن با شم تا تسلی یافتن در پی فهمیدن با شم تا فهمیده شوم در پی دوست داشتن با شم تا دوست داشته شدن چه با دادن است که می گیریم با فراموش کردن خویش است که خویش را باز می یابیم با بخشودن است که بخشایش به کف می آوریم و با مردن است که به زندگی بر انگیخته می شویم .........................
-
آنچه نامش را عشق گذاشتم
جمعه 29 تیر 1386 21:36
آنچه نامش را عشق گذاشتم هوسی است زود گذر شهوتی است بی پایان آنکه او را معشوق خواندم صیادی است بی رحم شکارچی است بی رحم
-
عاشقانه
جمعه 29 تیر 1386 18:16
-
جک
جمعه 29 تیر 1386 08:41
به یکی می گن اون جهنمه اون بهشت کدومشو می خوای بری . یارو می بینه جهنم خیلی ردیفه و کلی حوری ریختن توشو دار و درخت و از این حرفا . میگه می رم جهنم . تا پاشو میزاره آتیش و این حرفا میریزه سرش . میگه چی شد . می گن آخه چند وقت بود کسی نمی اومد اینجا رفته بود رو اسکرین سیور . ................................... لره رو...