-
خوشا جانی! که جانانش تو باشی
جمعه 13 مهر 1386 18:32
هــــــــــــــــزار بار بگفتی نکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو کنم کارت نکو نکـــــــــــــــــــــــــــــردی و از بد بتر کنون کردی کجا به درگه وصــــــــــــــــــــل تو ره توانم یافت چو تو مرا به در هجــــــــــر رهنمون کردی چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ که ناگه...
-
مصاحبه با خدا
پنجشنبه 12 مهر 1386 14:57
THE INTERVIEW WITH GOD مصاحبه با خدا I dreamed I had an interview with God. در رویا دیدم که با خدا حرف میزنم So you would like to interview me? God asked. او از من پرسید :آیا مایلی از من چیزی بپرسی؟ If you have the time? I said. گفتم ....اگر وقت داشته باشید .... God smiled. ? My time is eternity. لبخندی زد و گفت: زمان...
-
If I had a penny
پنجشنبه 12 مهر 1386 14:54
If I had a penny for every time you've crossed my mind I'd be the ruler of the free world If I had a nickel for every time I've wanted you near and here I could buy you what you want If I had a dime for every time I smile when I see you I wouldn't know what to do If I had a quarter for every time your presence makes...
-
هزار بار
چهارشنبه 11 مهر 1386 18:20
-
آن روز بود عیدم
چهارشنبه 11 مهر 1386 14:39
زاشتیاق تو جانم به لب رسید بیا نظر به حال دلم کن ببین که چون کردی آن روز بود عیدم امروز غریبانه از عشق تو پرسیدم بر ذات وجود تو باران شده باریدم گر جان مرا خواهی بی واهمه مال تو آن روز که جان خواهی آن روز بود عیدم...
-
کنار آشیانه تو آشیانه می کنم
چهارشنبه 11 مهر 1386 14:22
کنار آشیانه تو آشیانه می کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند برای چه زنده ای و من برای زندگی تو را بهانه می کنم. مرگ اگر مرد است گونزد من آی تا درآغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او جانی ستانم بی درنگ او زمن دردی ستاند رنگ رنگ... زندگی دفتری از خاطرهاست یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک یک نفر همدم خوشبختی...
-
به چشماتم خیلی میاد
چهارشنبه 11 مهر 1386 13:50
این جمله ی منه دوست دارم خیلی زیاد فکر کردن اصلا نمی خواد دوست دارم خیلی زیاد فقط واسه تو ساختمش دوست دارم خیلی زیاد به چشماتم خیلی میاد دفتر شعر من کجاست؟ واسه ناز اون نگات می خوام امشب تا سحر ترانه سازی کنم یه ترانه بسازم که جهانی شه که همه دنیا بدونن هیشکی مثل تو نمیشه! با جمله های تکراری دوباره بازی می کنم باز...
-
سکوت
سهشنبه 10 مهر 1386 23:06
با سکوت زیرکانه منو فریاد زدی با چشات دوست دارم رو تو گوشم داد زدی با نگاه عاشقت مست مستم کردی به می و جام و سبو باده پرستم کردی الهی الهی تا نفس تو سینه هست بمونی برای من بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کارعشق آزار این رمیده سردر کمند را بگذار سر به سینه من تا...
-
کوچه
سهشنبه 10 مهر 1386 21:16
کوچه کــوچـــه بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر...
-
غم کجاست
سهشنبه 10 مهر 1386 20:56
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کارعشق آزار این رمیده سردر کمند را بگذار سر به سینه من تا بگویمت اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب بیمار...
-
پنجزه
سهشنبه 10 مهر 1386 20:40
باز کن پنجره را و به مهتاب بگو صفحه ذهن کبوتر آبی است خواب گل مهتابی است ای نهایت در تو ابدیت در توست ای همیشه با من تو همیشه بودن باز کن چشمت را تا گل باز شود قصه زندگی آغاز شود تا که از پنجره چشمانت عشق آغاز شود تا دلم باز شود دلم اینجا تنگ است دلم اینجا سرد است فصل ها بی معنا آسمان بی رنگ است ای همیشه آبی ای همیشه...
-
غمی غمناک...
سهشنبه 10 مهر 1386 20:31
غمی غمناک... شب سردی است و من افسرده. راه دوری است,و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. می کنم,تنها,از جاده عبور: دور ماندند ز من آدم ها. سایه ای از سر دیوار گذشت, غمی افزود مرا بر غم ها. فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی. نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر,سحر نزدیک است. هر دم این...
-
بیمار
سهشنبه 10 مهر 1386 20:24
بیمار خنده های توام بیشتر بخند بیشتر بخند خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب وقتی کسی رو دوست داری... وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی حاضری دنیارو بدی فقط یه بار نگاش کنی به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی رو همه چی خط بکشی حتی رو برگ زندگی وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه...
-
پیشکش...
سهشنبه 10 مهر 1386 20:18
تقدیم بتو
-
راز
سهشنبه 10 مهر 1386 20:15
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت
-
عاشقی
دوشنبه 9 مهر 1386 14:22
تو که در باور مهتابی عشق رنگ دریا داری فکر امروزت باش به کجا می نگری زندگی ثانیه ایست وسعت ثانیه را می فهمی می شود مثل نسیم بال در بال پرستو بوسه بر قلب شقایق بزنیم بدونت تنها نیست تو خدا را داری و من آرامش چشمان تو را آرزو هاتو یه جا یاداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره که چیزی که امروز...
-
جز عشق نیست
شنبه 7 مهر 1386 22:22
جز عشق نیست مثل آهو می کشد گردن ولی رم می کند با رمـــــیدنهای خــــود از عمر من کم کند می نهد بر شتانه های خسته ام بار نگاه بار سنگینی که پشت کوه را خم می کند گرچه می ریزد شراب از چشم های مست او کاسه صــــــبر مـــــرا لـــــبریز از غم می کند با رقیبان می نشــــیند بـــاده نوشی می کند چون مرا می بیند از غم چهره در هم...
-
زندگی یعنی نگاه آفتاب
شنبه 7 مهر 1386 22:18
زندگی یعنی نگاه آفتاب زندگی یعنی دو رکعت عشق ناب زندگی یعنی نگاه آفتاب زندگی خورشید پر خون است و بس سایه لک بید مجنون است و بس زندگی فریاد سرخ بادهاست انعکاس تیشه فرهادهاست
-
چند شعر زیبا
شنبه 7 مهر 1386 21:40
چند شعر زیبا رضای دوست باز کــــن پنجــــــره ای رو به نــــگاهم ای دوست دیرگاهی است که من چشم به راهم ای دوست دور از آیینه چشــــــم تو به هم می مانند روزهای من و شبهای سیاهم ای دوست صبحــــگاهان که بر ارم نفــــــس از سوز جگر می کشد سر به فلک شعله آهم ای دوست من که در حاثه چون کـــــوه مــــــقاوم بودم پیش طوفان غمت...
-
شبی از ....
جمعه 6 مهر 1386 20:41
شبی از پشت یک تنهائی غمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفری صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم آری می دانستم و می دانم ، این باغ قشنگ رویایی شاید ، شاید تو را برای مدتی از من جدا سازد ولی باز هم دعا کردم دعا کردم . . . آن گه از پنجره کوچک قلبم با تو حرف زدم و از پشت دیوار دلتنگی با...
-
دیشب من بودم
جمعه 6 مهر 1386 20:23
دیشب من بودم وشب بود و یاد تو، دیشب فاصله میان من وپنجره و شب را تنها یاد تو پرکرده بود... دیشب سجاده سپید نیازم رادر حرمش گسترده بودم وتمام فرشتگان را به بزم عاشقانه ام دعوت کرده بودم... عشق یعنی تا ابد آبی شدن عشق یعنی لحظه ای بارانی و لحظه ای شفاف و مهتابی شدن عشق یعنی لذت یک آرزو عشق یعنی هدیه ای از آسمان
-
عشـــــــــــــــــــــقبازی به همین آســـــــــــــــــــــــــ
جمعه 6 مهر 1386 19:33
عشـــــــــــــــــــــقبازی به همین آســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانی است که گلی با چشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمی بلــــــــــــــــــــــــــــبلی با گوشــــــــــــــــــــــــــــــــی رنگ زیبـــــــــــــــــــــــــــــای خزان با روحی نیش زنبور...
-
مــــن از خـــــــــــــــــــــدا خـــــــــــــواســــــــــــ
پنجشنبه 5 مهر 1386 16:42
مــــن از خـــــــــــــــــــــدا خـــــــــــــواســــــــــــــــــــــــــــــــــــتم، نغمــــــــــــــــــــــه های عــــــــــــــشق مــــــــــــرا به گوشت بـــــــــــــرســــــــــــــاند تا لـــــــــــــــــــبخند مرا هرگـــــــــــــــــــــــــــــــــز فــــــــــــــــــــــــراموش نکـــــــــــــنی و...
-
یا علی (ع)
یکشنبه 1 مهر 1386 21:28
زندگی نیست به جز حرف محبت به کسی ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
-
د ن ی ا
یکشنبه 1 مهر 1386 21:24
میگن دنیاست حیرونه میگم نه دل پریشونه وقتی که پشتت خالیه یا تکیه گات پوشالیه حتمی زمینت میزنن امیدتم خیالیه
-
قصه هام
یکشنبه 1 مهر 1386 21:17
من تموم قصه هام قصه توست اگه غمگینه اون ازغصه توست یه دفعه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی بس که چشم تو قشنگ بود گله گرگ رو ندیدی دل نبود توی دلم تورو گرگا نبینن اونا با دندون تیز به کمینت نشینن الهی من فدای تو چه کار کنم برای تو اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو یه دفعه مثل پرنده قفس عشقو شکستی پ ر زدی تو آسمونا رفتی...
-
باور تقدیر
یکشنبه 1 مهر 1386 15:02
ما که به دل عشق تو را کاشتیم ما که به سر شوق تو پنداشتیم بود اگر صحبت دوست داشتن بیشتر از هر که تو را داشتیم دل نبریده ایم اگر دل شکست در نشکسته ایم اگر در ببست باور تقدیر به سر داشتیم از پی برداشت نمی کاشتیم
-
تو که رفتی
یکشنبه 1 مهر 1386 14:44
همون که فکر نمیکردیم نموندش دیدی رفت و دل ما را سوزوندش دیدی عشقی نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق نبودش حیاط خونه دلگیر و درختا همه خاموشن به جای کفتر و گنجشک کلاغای سیاه پوشن چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی دیگه ساعت رو طاغچه شده کارش فراموشی تو که رفتی تو که رفتی هوای خونه تب داره داره از در و دیوارش غم...
-
سفر
یکشنبه 1 مهر 1386 14:40
من گفتم و یارم گفت .گفتیم و سفر کردیم از دشت شقایق ها با عشق گذر کردیم از دشت شقایق ها با عشق گذر کردیم گفتی وقتی پائیزه همه دنیا غم انگیزه با اون برگا که میریزن گل عشقت نمیریزه گل عشقت نمیریزه گفتم گل عشق من خزون و دیده گل داده تموم دلخوشیش اینه زیر پای تو افتاده
-
گوی و میدون
یکشنبه 1 مهر 1386 14:36
همون گوی و همون میدون رخ افسرده دلم گریون میون دوزخ و برزخ بازم روزای سرگردون تو مثل طلا نابی بیدارت میکنم خوابی توی تاریکی و ظلمت روشن مثل مهتابی تو به فکر آغازی توی رویای پروازی با محبت و با عشق داری دنیامو میسازی تو کجا بزرگ شدی که عاشقی تو خونته این همه حرف قشنگ همش سر زبونته از کجا بلد شدی این همه حرف قشنگ مثل یه...