زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

سروده.... میدانی؟؟؟ نمیدانی ؟

آدرس جدید این سایت

http://h-sh-t.33ir.com/

کسی میداند این افسرده در این خانه ویران دنیا

چه نالان است ؟؟؟

چه میگوید ؟؟

چه میخواهد؟؟؟

کسی میداند این اوج پریشانی.

این شور شیدایی.

این ساز غم انگیز ...   اما...

دلنواز و روح پرور چیست؟؟

کسی میداند این رمز و رموز  عشق زیبا چیست؟؟؟

که ما را مبتلا کرده ...

که آبم میکند این احتیاج با تو بودن را؟؟؟

تو میدانی ...

که میخوانی خط به خط این گفته های خالص و ناب دلم را .

  نمیدانی ؟؟؟؟؟؟؟

تو میدانی؟؟؟؟؟؟

نمیدانی .که عشقت برده از من توان وتاب و آرام و قرار ...... دل

نمیدانی .چه دردی دارد این زهر جدایی.

نمیدانی که بی تو مانده ام تنهای تنها

در وادی درد و پریشانی

نمیدانی که با هر خاطره از یاد تو

که هر لحظه عجین است با هستی من .

تمام قلب و روح من چه فریادی است..

نمیدانی که لحظه لحظه های عمر این عاشق

چه طوفانیست..

پریشانیست...

زندانیست...

نمیدانی که وقتی نام زیبایت براین لبهای عطشان میشود جاری

چه غوغائیست

نمیدانی که وقتی ظاهر زیبا

و

آرام تو را با خود به عمق اشتیاق جان مجسم میکنم .

سراسر جان شود آتش

شرر تا آسمان دارد.

و

محتاج قطره بارانیست..

 

نمیدانی نبود تو کنار من

بلایی خانمانسوز است

ولای .

درد .درد.درد. پنهانیست.

نمیدانی .... نمیدانی .... نمیدانی ..

چه نجواییست .چه غوغاییست . چه طوفانیست .

چه فریادیست . .....این حالتهای زیبای پریشانی.

اما ...

تو میدانی ....

تو میدانی .. چرا ؟

چون عاشقت با تو آشنائیهای خوش دارد.

تو میدانی ..

وشاید خوبتر از من .

که سرتا پا پر از آتش شوم سوزم از این درد نهانی

تو میدانی که وقتی

 برای چشمان بی فروغ من یک لحظه دیدارت میسر میشود

  چه شوق و شور وفریادیست

از شادی..

تمام لحظه ها آندم پر از عشق است و احساسی تماشایی

پر از نجوای جان سوزیست طولانی

تو میدانی

که من در این فسانه .

که ذره ذره احساس و غرور و هستی خود را

با بهانه .

کنم تقدیم تو با صد ترانه ..

که ای هستی ...

ای آخرعشق

دوستت دارم

دوستت دارم

با فریادهای عاشقانه

 

 

آدرس جدید این سایت

http://h-sh-t.33ir.com/

 

من مانده ام تنهای تنها......

 

از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ

رو تن زخمی قلبم
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ

یا تو یا مرگ....
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم


 

سروده..... ببار ای همه هستی

وقتی تو از رفتن میگی

منو هلاک میکنی

قلبمو اتیش میزنی

چشممو گریون میکنی

 

این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه

 

 

دلم گرفته تر از غروب سرد پائیز است

تمام وجودم گر گرفته از نبود باران است

ببار ... ببار بر رویم ای نهایت هستی

ببین چگونه عطشت جانم بلب رسانیده

ببین که میمیرم و در آخرین تورا طلب دارم

مرا چو بینی خموش نشسته در کنجی

ولیک

گرفتار و غرقاب گردابی هولناکم

به غمزه می کشی . به ناز  زنده میداری

دل اسیر ودر بند زنجیر گیسوی افشانت

ببار ... ببار ای عشق

ای هستی

ای همه تو

ببار ای عشق

کعبه دل ..قبله من

چنان محتاجم ونیازی به کرم دارم

که گر روزی نباری بر من زار

بباری تو برایم اشک

اشک

اشک ماتم بر مزارم...

 

بهانه قشنگ...

 

من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم
می ترسم

.........................................................................

اونقدرعاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم ...

اونقدر از تو میگم که میون اسم تو
توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه

اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه

تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه

آره تو قلب و عمر منی

 

نهایت دلتنگی......سروده

 

دلم گرفته تر از روزهای بارانی است
فضای سینه چو پاییز سرد و طوفانی است

مبین تو ظاهر آرام دل که چون گرداب
ز غم پر است طوفانیست. میدانی؟

 

مبین تو ظاهر  آرام و خندان مراچانا

 غم عشق .چنان برده زدل تاب.که نمیدانی

 چنان میبارم از چشمم دمادم اشک خونین

چنان آه جگر سوزی کشم هردم من از دل

چنان در هجر ودوری غرق غرقم

چنان با این غم سنگین دوری در نبردم

چنان گریانم و نالان چنان افغان کنم هر دم

که دیگر چند روزی تا پریدن از قفس باقی نمانده

باقی نمانده

 مرا دریاب ....

مرا دریاب..

 

چشم به راه

منتظر موندم براهت تا همیشه

چشم به راهت مونده بودم پشت شیشه

وای اگه فردا بیاد

باز تو نیایی

میخوام داد بزنم از این جدایی

از این جدایی

دیگه مردم ..

دیگه مردم

چقدر تو بی وفایی

مگه من با تو بد کردم خدایی

هر چی می خوای بگی بگو

اما نگو دوست ندارم

هر کار میخوای بکن

ولی.....

بگو نمیری از کنارم

تورا خدا مثه غریبه ها

دلم رو هی نر نجون

بخدا من میمیرم از این جدایی

بخدا من میمیرم اگه نیایی

هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنیدم

هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنیدم
هزار ساله که ا نگار تورو هر گز ندیدم
آخه حتی یه صد سال گذشته بیتو بر من
نمیدونی که تلخه کنار تو نبودن
نمیدونم به دیدار امید تازه ای هست
تو آن هستی که بودی اگر روزی دهد دست
هنوز عشق تو جاریست به رگهای تن من
توئی تنها بهونه برای بودن من

پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی

آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی


 

آه ای هستی من ....

 

آه ای هستی من

شور مستی من

بر چین اشک مرا برچین

خود تو میدانی

با تو میمانم

بی تو میمیرم

 

 

 

 

 

اینجا هوا پر از غمه

 

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت

دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت

حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون

فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم

حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته

من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه

تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه

زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه

اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب

می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن

یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره


دلتنگی عزیز....

آی زندگی بیزارم ازت

آی زندگی میمیرم و عمرمو میگیرم ازت

چه اعتراف تلخیه

بی تو رسیدن ته خط

وقت خلاصی از همس

آی دنیا بیزارم ازت

آی زندگی سیرم ازت

لعنت بر:: د ل  ت ن گ ی