زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

حجم بزرگ دلتنگی


دنیای من

حجم بزرگی از دلتنگی هاست

که حول محور نبودنت می چرخد...


و


این را

جمعه ها

با تمام وجود حس می کنم...


تصویر تو ...

از تو تصویر قشنگی، در قاب سینه دارم. 

عکس تو ، در خانه با روح و روانم آشناست 

با دو لبهای من و حال و هوایم آشناست 

دوستش دارم، روبرویش می نشینم روز وشب. 

حالت افسون نگاهش هم برایم آشناست 

دیده افشاندست از هر سو به باغ خانه ام 

آن دو چشم آهویی، وان ناز نگاهش آشناست 

دوستش دارم چه بی مرز، اما در توآنم آشناست 

سرخی لبهای قشنگش با دو لبهایم آشناست 

وقت دل تنگی، بوسه بر چشمش زنم 

گوییا آن چشمها با چشمهایم آشناست 

سردی لبهای خود را روی عکست میزنم 

گرمی آن عکس هم با روح سردم آشناست 

گوییا آن عکس زیبا با جنونم آشناست. 

آنقدر با نام تو او را صدا کردم که او 

با تو ای نام آشنای آشنایم آشناست. 

  2/18

یاد تو ..........

دلتنگ کہ بـــــــــاشم


       ســــاده ترین حرف ها هم


            اشـــــکم را در مے آورد


                یاد تو کہ جــــاے خود دارد...

لایق ترینی



هر روز

دوست داشتنت را

از اول

مرور میڪنم

مبادا لحظہ اے

بی تـــو

از قلم بیفتد !

ڪار ڪہ از محڪم ڪارے

عیب نمیڪند ...


تو همیشه ..........

همیشہ بایـــد

   یڪے را دوست داشت


تـــــــو

    همیشــہ

            آن یڪــے 

                       مــن هستـــے...


شعر وآغوش


چقــدر 

بہ این شعرها

حسادت مے ڪنم...

بے هیچ بهانہ اے

تــو را

در آغوش مے ڪشند..

باش وفقط باش ..


عهد بستم نفسم


 باشی و من باشم


       و تو 


ای که بی تو


 نفسم تنگ و دلم تنگ


تر است!...


نفسم بند آمد.........

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!

"تو" که از راز دلم با خبری!


"تو" چرا رسم وفایت گم شد؟!

برق چشمان سیاهت گم شد؟!


با " توأم " ای مهِ مهتابِ شبان...

با " تو " ای زلف پریشان جهان...


بی "تو" صد خاطره ام گریان است...

بی "تو" اشکم شاعر باران است...


بی "تو" دیگر نفسم بند آمد!

بی "تو" جوی "دل" من خشکیده ست

با "تو" از قصه عشقم گفتم و "تو" در اوج سکوت؛

با نگاهی پر تردید و خمود ؛

گفتی از: " عشق حذر کن " نفسم بند آمد !

تقدیمی س ر و د ه 

وابستگی تام........

...m.....


نبضم شده


پژواڪ تپش هاے تو


بڪَذار نبضم 


"به تپش هاے تو"


وابسته بماند..


بس است

گاهی همین که دل به کسی بسته‌ای، بس است

بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای، بس است


گاهی فقط همین که به امّیدِ دیگری

از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای، بس است


اهل زمین همیشه زمینگیر می‌شوند 

یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای، بس است


در مرزِ عشق و وصل، تو ابن‌السّلام باش 

با این‌همه تضاد، چو پیوسته‌ای، بس است!


این دور، دورِ حدّاقل‌های عاشقی است

در حدّ یک نگاه که وابسته‌ای، بس است...