زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

آئینه

 

 

چه کسی میپرسد در این بیغوله

در این دریای طوفانی

در دشت خزان زده

خنده چیست

قهقهه از ته دل از کیست

بی شک از تو نیست

از تو که میهمان تو بودم

از تو که با منی

عجب صدای دهشت ناکی است این صدا

مثل هوهوی باد

مثل فریاد موج بلند طوفان برای زورق

مثل فریاد برای هیچکس

برای هیچ چیز

چقدر تنهای تنهائیم

اما با همه

کاش در داخل آئینه بودیم

ماه من

  

تو ماه رابیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموشت کنم

اما افسوس..

افسوس .. که...

این ماه .. 

اما این ماه 

  

با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود ...