زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

مراسم آتش زدن خیمه ها در ظهر عاشورا..

 

ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه
نه دیگه هیچکی غمش مثل غم من نمیشه
ای آسمان بازی نکن آفتاب و مهتاب نمیاد
دل من همچی گرفته که دیگه وا نمیشه
همه آدما غریبن اما نه شبیه من
آخه قلب هیچ کسی اینجوری تنها نمیشه
همه ابرا، نم بارون میشینه تو چشمشون
اما بغض هیچ کسی اینجوری دریا نمیشه
همه میگن از غم عشق و فراق یارشون
اما هیچکی مثل من عاشق رسوا نمیشه

...................................................................

همره خود میبری صبر و شکیبائیم

مرو مرو وگرنه از غصه مرا میکشی

ای حسین جان ... ای حسین جان..

یاحسین مظلوم (ع)

 

با چه دلی سرت بریدن؟؟؟

 

نقاش

محرم است ودگر بباید لباس عزا پوشید

دانلود نوحه

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ...
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا ...
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن ...
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم ...
راه عشق و عاشقی , مستی ونجوا را کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش ...
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن ...
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید
گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش ...
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید
گفتمش سختی و درد وآه گشته حاصلم ...
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ...
عکس مهدی راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین..
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

دانلود نوحه

یا حسین   یاحسین   یاحسین.

گفتم کجا ؟ گفتا به خون

گفتم چه وقت؟

گفتا کنون

گفتم سبب؟

گفتا جنون

گفتم مرو

خندید و رفت

گفتم که بود؟

گفتا که یار

گفتم چه گفت؟

گفتا قرار

گفتم چه زد؟

گفتا شراب

گفتم بمان

نشنید و رفت

آنگه بریدم از زندگی دل

کامد به مسلخ شمر سیه دل

او میدویدو من میدویدم

او سوی مقتل من سوی قاتل

او می نشست و من می نشستم

او روی سینه من در مقابل

او میکشید و من میکشیدم

او از کمر تیغ من آه باطل

او می بریدو من می بریدم

او از حسین سر

من

غیر از او دل

 دانلود نوحه

نغمه های عاشورایی


آلبوم " غریبانه 01 " با صدای " کویتی پور "

......................................

منتخبی از دو آلبوم
( آلبوم " تشنه کامان " با صدای " حسین کشتکار " )
و
( آلبوم " ماهِ نی " با صدای " امیرحسین مدرس " )


01. Rasme e Eshgh(Hossein Keshtkar)
02. Hejran e Akbar(Hossein Keshtkar)
03. Kheymeh e Zeynab(Hossein Keshtkar)
04. Khahar e Man(Hossein Keshtkar)
05. Mosibat Nameh(Hossein Keshtkar)
06. Shiatee(Amir Hossein Modarres)
07. Baagh o Baha(Amir Hossein Modarres)
08. Veda(Amir Hossein Modarres)
09. Mah e Ney(Amir Hossein Modarres)
10. Ghebleye Eshgh
(Amir Hossein Modarres
 
با آرزوی قبولی عزاداریهای شما.. التماس دعا
 

تو که باشی.. سروده

 

تو که باشی همه چیز هست

تو که باشی زندگی هست

امید هست

آرزوهای قشنگ هست

تو که باشی

گلهای خشک تو گلدون دلم

جون میگیرن

جوون میشن

تو که باشی لحظه های سرد غم

فرارین

میرن و پیدا نمیشن

تو که باشی ثانیه ها قد میکشن

دقیقه ها با تو فریاد میکشن

روزا آفتابی میشن

شبها مهتابی خوشرنگ میشن

تو که باشی گلهای مریم و یاس

چقدر خوشبو وخوشرنگ میشن

تو که باشی بارون عشق

از اوج آسمون عاشقونه میباره

تو که باشی شعر من جون دوباره میگیره

از حرارت و عشق میگه

از تو میگه

از تو که تمام هستی منی

روح منی عمر منی

تو که باشی واژه ها معنی تازه میگیرن

همه نا امیدیها امید میشن

تو که باشی قصه ها رنگ و لعابی میگیرن

واقعیتها رو درک میکنن

زندگی اصلا میشه یک جور دیگه

قشنگ میشه

تو که باشی گلهای مریم سفید

رنگ و رویی میگرن

عطر و بویی میگیرن

انگار از خود بهشتن

تو که باشی

قفس تنگ قناریهای بی زبون

باز میشن

قناری قشنگ توش که شوق پرواز داره

بالاشو باز میکنه

آره پرواز میکنه

تو که باشی ماهی سرخ تنگ بلور

شادی بیحد میکنه

چون میدونه راهی میشه

با تو بدریا میرسه

تو که باشی خانه دوست همین نزدیکیهاست

خانه دشمن برافکنده از باد فناست

تو که باشی همه بود و نبود پر معناست

آره عزیزم

آره هستی وزندگیم

تو که باشی  یعنی

تو لدی توی بهشت

پرواز تا اوج خدا

 

نظر فراموش نشود لطفا.

 

من بهارم تو زمین ...

پروانه من ...

من بهارم تو زمین من زمینم تو درخت

خواننده: خشایار اعتمادی

شاعر: احمد شاملو

من بهارم تو زمین من زمینم تو درخت

من درختم تو بهار من درختم تو بهار

ناز انگشتای بارون تو باغم میکنه

میون جنگلا طاقم میکنه

تو بزرگی مث شب اگه مهتاب باشه یا نه

تو بزرگی مث شب

خود مهتابی تو اصلا خود مهتاب

مث شب گود و بزرگی مث شب

اگه روزم که بیاد

تو تمیزی مث شبنم مث صبح

تو مثل مخمل ابری مثل بوی علفی

مثل اون ململ مه نازکی اون ململ مه

که رو عطر علفا هاج و واج مونده مردد

میون موندن و رفتن میون مرگ و حیات

مثل برفایی تو

اگه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه

تو همون قله مغرور و بلندی

که به ابرای سیاهی و به بادای بدی میخندی



دانلود

غرق غم..سروده

من عمریه غرق غمم

تو شدی غمگسار من

تنهای تنهاس دل من

تو دلمو تنها نذار

چشمای من برای تو

چشمامو بی نصیب نذار

ببین چه التماسیه

ببین چه غرق خواهشم

ببین چه اشکی میریزم

تو خلوت تنهائیهام

ببین که دوریت برام

چه دردیه چه رنجیه

حس میکنی چه شعریه

شعر غم ودرد و عذاب

باور داری ؟

که لحظه هام همش

بفکر با تو بودنه

از تو همش سرودنه

میفهمی تو من چی میگم.

تو میدونی از چی میگم.

 

مثل ابرای زمستونی

دلم از گریه پره

شیشه نازک دلم منتظر تلنگره

من دارم دیونه میشم

بیا پیشم بیاپیشم

یا دلو بی خبر نذار

بیا که من از غم تو

میشکنم پژمرده میشم

میدونی درد جدایی

میزنه تیشه به ریشم

میدونی من غصه دارم

قصه پر غصه دارم

ای قصه پرداز دلم

نظر فراموش نشه

دوری.

اون که هر چی ابردنیاست خونه داره تو چشاش

     اون که ناچار بخنده اما گریس خندهاش

          اون که تو شهرش غریبه با یه عالم آشنا

               هیچ کدوم باور نکردن غربت تلخ صداش

                           اون منم      اون  منم       اون منم  

                                    بغضم و تو گلوم میشکنم   

  اولین گناه من نگاه معصومی بود که از بستر تنهایی به سوی  تو افتاد

    

من از طــــــــــــرح نگاه تو امید مبهمی دارم

نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم

اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست

وفا آنست که نامت را نهانی زیر لب دارم

نمیگیرد  کسی جز غم سراغ خانه مارا

      به زحمت جغد پیدا میکند ویرانه مارا

از آن شادم که می آید غمش هر شب به بالینم

       چه سازم گر که غم هم گم کند ویرانه ما را

 

حس غریب.

 

ای طلوع اولین دوست ، ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ، ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه ، هر جای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق ، پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق دست بی ریای من بود
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت

توی قرن دود و آهن تو رسو ل گل و نوری

تو عطوفت مسلم تو حقیقت غروری

 

 

مینویسم از تو

 

 

 

می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد
گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت
مینوسم همه ی هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ به ارامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی
می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد


مینویسم همه ی با تو نبودن ها را
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری
می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد

 

 

تیشه فرهاد دلی دریاوار
درد شیرینو به خاطر بسپار

چک چک نورو از سقف بازار
دیروز دورو به خاطر بسپار

شمعی روشن کن پای هر دیوار
سایه هامونو به خاطر بسپار

شهزاده عشق سراپا ایثار
از آتش گذشت به خاطر بسپار

بودن یعنی عشق غربت یعنی درد
ای درد کهنه از این جا برگرد

شکل گریه نیست گریه زیر لب**
گریه در رگبار به خاطر بسپار

ای تو از جنس گل ابریشم
نام تو یعنی تکرار شبنم

بی تو می ترسم وقت سرودن
با تو گود می ره شهامت من

تا دریا دریاست رودی جاری باش
تا عاشق تنهاست شعری کاری باش

دستامو بگیر ای خوب نایاب
بگو از مهتاب از فتح مرداب

بودن یعنی عشق غربت یعنی درد
ای درد کهنه از این جا برگرد

آوازم در خود از صدا افتاد
به خاطر بسپار به خاطر بسپار

 

 

شب زمستونی...سروده

 

در یک شب زمستونی

که سرما داشت غوغا میکرد

میزد به مغز استخوان

آبها همه یخ بسته بود

اشک همه پشت بومها

به شکل قندیل شده بود

درخت عریون حیاط   

انگار که زندون شده بود

یخ زده بود

پرنده ای نه رو زمین نه تو هوا

پر نمیزد

هیچکس نبود

حیونای ولگرد هم

اصلا پیداشون نبود

خلاصه

 شب خیلی سردی بود

ساکت و آروم شده بود

ثانیه های زمستونی

دلگیر و خسته شده بود

 ماه شب زمستونی

من اون شبو بیدار بودم

خواب به چشمم نمی اومد

فکر تو حتی نمیذاشت

یک لحظه آروم بمونم

دلم برات تنگ شده بود

دلم هواتو کرده بود

نمی تونستم بخوابم

نمی تو نستم عزیزم

یه لحظه بی تو بمونم

 

 

نشسته بودیم من و عشق

با همدیگه حرف میزدیم

در پشت یک پنجره که

رو بسوی تو باز میشد

هوا که خیلی سرد بود

با یاد تو گرم میشدیم

انگار زمستونی نبود

دلم میخواست صدات کنم

داد بزنم هوار کنم

هستی مو زیر پات کنم

فدای تو کنم تن و

قربو نی خنده هات کنم

دلم میخواست اینجا بودی

اینجا تو در کنار من

اما که حیف نبودی و

منم اسیر لحظه ها

دلگیر از این روز و شبها

از بس دلم تنگ شده بود

از بس دلم تو سینه

داشت هوار میکرد

طفلی دلم خون شده بود

تو رو میخواست

پنجره رو باز کردم و

تا آخرین حد صدا

تا اونجا که رمق بهم اجازه داد

کردم صدات

کردم صدات

یک دفعه موج سرما

زنجیر ها رو دریدن و هجوم آوردن تو خونه

سیلی زدن به صورتم

که هی فلانی...

......خفه

 

 

نمیدونی که تو عجب

بگو مگویی بود

دعوایی بود با سرماها

با سرماها که تازیانشون

به عمق استخوان میرفت

 صدای گرم و بی رمق

رفت به اوج آسمون

نمیدونم  نمیدونم

عزیز من

شنیدی تو اون شب اون صدا

اما شنیدن همه ء

اشک چشم پشت بومها

یکی یکی شکستن و

ریختن  پای ناودونیها

ناو دونا که خشک بودن با

بلور عشق مثل یه بغض  تو سینشون

تا فهمیدن که اشکها

برای من

برای تو

ریخته شدن

تا با ما همزبون بشن

بغض تو سینشون وا شد

کنده شد و اومد بیرون

عجب صدایی شده بود

این بغضهای غمبار عشق

آره عزیز دل من

هر شب من

اینجوریه

با یاد تو صفائیه

بیداریه ...

بیداریه..

رو به خدا هم عزیزم التجائیه

دعائیه

دلم برات تنگ شده . دلم برات تنگ شده

 

 

 

 

سروده گلهای مریم...

یک شب که بغض سنگینی

روی دلم نشسته بود

یک شب که آه لرزونی توی

صدام نشسته بود

یک شب که هیچ ستاره ای

تو آسمون پیدا نبود

تو اومدی بخواب من

تو اومدی بخواب من

با یک سبد گلهای ناز

 گلهای مریم سفید

 گذاشتیشون گلها رو

 بروی طاقچه دلم

گفتی ببین این گلهارو

چه خوشگلن

چه با صفان

عطر اونا رفته تا عرش کبریا

اینها همه امانتن

که میزارم تو فلب تو

 

بپا یه موقع گلامون

پر پر نشن

خشک نشن

پژمرده و بی رنگ نشن

یه موقع پائیزی نشن

سرما و گرما اونها رو

یه موقع دلگیر نکنه

بعد اومدی

با دوتا دست

با دو تا دست مهربون

آروم جون

از چشم من از چشمه زلال من

اونها رو سیراب کردی و

گفتی دیگه باید برم

فقط میگم جون تو و گلهای مریم سفید

حالا منم و این گلهای

 خوشگل و ناز نازیمون

حالا منم که مردونه

قول دادم و موندم بجا

اما میخوام تو بدونی

اگه یه روزی

تو اومدی

دیدی که گلهامون

 خشک شدن

زرد شدن

پژمرده و بی رنگ شدن

پائیز اومد زد بهشون

بدون که خیلی زود تر

من رفته ام  من رفته ام

بار سفر رو بسته ام

من مرد ه ام من مرده ام