زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

سروده.. سرخوشم....به بهانه...

دانی که چونم امروز؟ 

 

سرخوشم سرخوش ومست

دانی کجایم امروز؟

در اوج آسمانها پرواز به بیکرانها

دانی چرا که سرخوش .رفتم به بیکرانها

رفتم که فاش گویم

رمز و رموز عشقت در گوش هر ستاره

رفتم نسیم عطرت

پاشم به هر کرانه

رفتم که تا  به فریاد

 گویم  به کهکشانها

سرخوشم سرخوشم سرخوش ومست

 

 

تا قصه عشق گفته باشم در گوش هر ستاره.


سروده.....

چشم درراهــــــــــــــــــــــــــــم زودتربیا

بیا

 ای صدای گرم عـــــــــــــــــــــشق
که چندی است شور زندگی را
درگوشم زمزمه می کنی
بیا تا باتو جوانه زنم
باتو سبز شوم

چنا ن بهار
فقط باتو می گویم
خسته ام .............. خسته

ازهمه کس وهــــــــــــــــــــمه چیز

 جز...................................... تو

تو
تو و دل شوره ها یــــــــــــــــــــــــــــــــــت
تو ونوا زش ها یت
تو و گرمی دستهای مهربانت
ای قدیمی ترین

 ای ماندگار ترین عشق
دوستت دارم
بی بهانه وبسیا ر
زودتر بیا ...........

 گلدا ن دل روبه خشکی است

 

گفته ها


گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟


نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی

شرمسار توام ای دیده ازین گریه‌ی خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت

دیوانه ایی به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد

اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم

بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق

مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت

دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم

از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت

به من گفتی بیا

به من گفتی بمان

به من گفتی بخند

به من گفتی بمیر

آمدم،

ماندم،

خندیدم،

مردم.

آتش بزن عقل مرا بازم ز سر دیوانه کن

بر هم زن این افسانه را زهد مرا افسانه کن

 

نگاهت


همیشه نگاهت را دوست دارم

فرارهای کودکانه اش را

آن گاه که باران را

میزبانی می کند
...

 

سروده..............

من شکستم ،آری ! تو شکستم دادی

من غریبم !آری، تو غریبم کردی
تو مرا همچون شمع از سر جور و جفا سوزاندی
تو مرا بر در و دیوار بدی کوباندی
تو مرا از بودن  تو  مرا از من  و از ما و تو از پنجره ها ترساندی
تو مرا از فردا تو مرا از دریا ترساندی
من اسیرم !آری تو اسیرم کردی
بی خبر از باران تو کویرم کردی
من شکستم آری !تو شکستم دادی
 
mt.hamtaraneh.com

از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
یک سینه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد

 

سروده.....................

شوق دیدار تومرا

 هر لحظه فزون است فزون

روئیت روی چوماهت

 از تاب و توانم برون است برون

زشوق دیدنت هر لحظه جانا

سراپای وجودم در آتش جنون است جنون

ترا میبینم و مییابم و لال

نمیدانم چه گویم از برایت

ولیکن مات و مبهوتم به رویت

ولیکن گفته ها  ناگفته هایم

همه در خاک و خون است

خاک و خون است

چه شد آن رازهای ناگفته من

که میگفتم به خود

بگویم از برایت

کجا رفتند آن شیرین سخنها.... گهر ها

که باید از زبان من بیامد از برایت

چرا رفتند و خود را محو کردند

زبان وجان و تن را عفو کردند

چه شد آیا مگر این شوق دیدار

مگر این ناله های سخت و تب دار

مگر این گریه های از جگر بار

مگر این شور و شیدای غم یار

مگر این دوری جانسوز از یار

مگر تاب و توانی که برفته از من زار

زجان من نبود ؟

زروح من نبود ؟

زجسم من نبود؟

آری هم او بود

بود

هم او بود

هم او بود کز سحر گاهان تا شبانگاه

وز شبانگاهان تا سحر گاه

برایش اشک دوری و غم واندوه میریخت

 

برایش شعر های ناب میگفت

برایش قصه ها میگفت 

برایش آب میشد

برایش  در طپش بود

برایش چون پرنده درپرواز میبود

چه شد اکنون ؟

چه شد اکنون

چرا ماتم گرفتم

چرااین تن همه مات است و مبهوت؟

مگر دلبر چه گفته؟

مگر آن همه اشعار زیبا

که من هر لحظه با خود

از برایش

میسرودم.

کنون کجا رفتند؟

توانای سرودن را ندارم

توانای گفتن را ندارم

توانای هیچ حرکت ندارم

 

توانای نفس کشیدن را هم ندارم...

عشق........

عشق

 

عشق مانند هوا همه جا موجود است تو نفسهایت را کمی جانانه بکش

مجتبی کاشانی)) 

عشق بورز، به توعشق خواهند ورزید .

عشق مانند دو بخش یک فرمول جبری ، تعادل ریاضی دارد.

((رالف والدوامرسون))

با هم بایستید ، لیک نه چندان نزدیک هم، چرا که ستونهای معبد جداگانه می ایستند و سرو و بلوط در سایه هم نمی بالند.

((خلیل جبران))

خداعشق است. عشقی که هنگام نفوذ به درون ما نرم می کند، ناب می کند، تازه می کند، بازسازی می کند و درون را بازمی سازد.

((پائولوکوئیلو))

تکه ها یی از عشق را دو انگشتی بر دار ، خواهی دید از تمامی کاخ های دنیا برایت لذت بخش تر است.

((افلاطون))

دوستت دارم را من به دلاویز ترین شعر جهان یافته ام این گل سرخ من است دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق که بری خانه دشمن! که فشانی بردوست راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست.

((فریدون مشیری))

عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند و نه صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر.کلمات مهر انگیز می توانند کوتاه باشند ، اما طنین رسایی دارند.

((مادرتزرا))

در عشق ، جمع یک بعلاوه می شود یک و نه دو. در ژرفای عشق دو بودن ناپدید می شود منطق ریاضی متعالی می گردد و دیگر بکار نمی آید. در ژرفای عشق ، دو تن دیگر دو تن نیستند ، یکی خواهند شد.آنها همچون یک تن احساس می کنند . یک واحد سازمانندو یک لذت سرشار از وجد و سرور.

((اوشو))

آنجا که امکان نفرت هست، امکان عشق هم هست . فقط کافیست از میان این دو یکی را انتخاب کنیم.

((پائولوکوئیلو))

من از ساختمان قلب خود در شگفتم که چون سنگ مقاوم و گاهی چون شیشه بی طاقت است. طوفانهای حوادث مرا تکان نمی دهد ولی از یک نسیم ملایم محبت به خود می لرزم.

((نظام وفا کاشانی))

ابتدا بطور کامل بیاموز چطور می توان (( یک نفر )) را دوست داشت ، تنها در این صورت است که می توان(( همه )) را دوست داشت.

((ویکاس مالکانی))

بیشتر عشق بورز تا بیشتر شوی. کمتر عشق بورزی کمتر خواهی بود. توان عشق ورزیدن تو ترازوی سنجش توست و میزان عشق تو ترازوی وجودت.

((اوشو))

خوشبخت آن کسی است که خدا به او دلی بخشیده که شایسته عشق و سوز و گداز است. هر کس اوضاع عالم و قلب انسانی را در آیین دوروی عشق و درد ندیده باشد او هیچ حقیقت ندیده و از دنیا چیزی نفهمیده است.

((ویکتور هوگو))

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.

((سهراب سپهری))

به یکدیگر عشق بورزید ، اما عشق را دست و پاگیر نکنید .

بگذارید عشق دریای متلاطم میان ساحل های روحتان باشد.

پیاله یکدیگر را پر کنید اما از یک پیاله ننوشید .

نان خود را به یکدیگر ببخشید ، اما از یک قرص نخورید.

با هم بخوانید و برقصید و خرم باشید ، اما بگذارید هر کدامتان تنها باشد.

((خلیل جبران))

مهربانی که به کلام در آید ، پدید آورنده اطمینان خواهد بود.

مهربانی که به اندیشه در آید پدید آورنده ژرف نگری خواهد بود.

مهربانی که به دیگران بخشیده شود پدید آورنده عشق خواهد بود.

((لا ئودزو))

مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی.

((کریستوفر مارلو))

خداوند در شب بیداری ها با توست و اشک هایت را با عشق خود پاک می کند.

((پائولوکوئیلو))

خداوند به تمام سوالات بندگان تنها به یک روش پاسخ می دهد : عشق و عطوفت.

((ویکاس مالکانی))

تلاش نکن زندگی را بفهمی ، زندگی را زندگی کن ! تلاش نکن عشق را بفهمی ، عاشق شو! و چنین است که خواهی دانست . این دانستن حاصل تجربه توست. این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست. هر چه بیشتر بدانی در می یابی که هنوز چیزهای بیشترو بیشتری باقی است تا بدانی.

((اوشو))

سروده دل تنگی

تمام لحظه های من

تمام این وجود من

تمام این سرود من

تمام گفته های من

همه ی بود من و نبود من

باتو پره باتو پره

پره از عطر و بوی تو

پره از نگاه نازنین تو

پره از تمام خوبیهات

پره از تمام بودنت

خداوندا خدایا

تو میدانی که او را دوست دارم

تو خبر داری که تمام لحظه هام

 تمام فکر من

 تمام ذکر من

همه عشقه همه عشق

همه شوره همه شور

خدایا من گنه کارم

گنه کار

چرا؟؟؟؟

در سکوتم

در نیازم

در نمازم

به جای تو همه اوست

نمیدانم چرا توآفریدی

عشق را

نمیدانم چرا تو آفریدی

این رنج جانکاه

نمیدانم چرا آفریدی

دوست داشتن را

ولی نازم به تو

چون!!!

آفریدی حیاتی را که در آن

مرگ را با ولادت

خون سرخ را با شهادت

چشمه جوشان سخاوت

این حقیقت این حکایت

این سبد گلهای نازت

به تبسم به نگاهی

همه رازی میشود

آنهم چه رازی

که همه مانده در ان راز

 گرفتار

چند آلبوم بسیار زیبا از هنرمند توانا در موسیقی

چند آلبوم بسیار زیبا از هنرمند توانا در موسیقی

علیرضا قربانی

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کارعشق
آزار این رمیده سردر کمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدام است غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
دلتنگم آنچنانکه اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

........................................................


آلبوم " اشتیاق " با صدای " علیرضا قربانی "

 

........................................................


آلبوم " سوگواران خموش " با صدای " علیرضا قربانی "

 

..............................................................................


آلبوم " Vocal Calligraphy " با صدای " علیرضا قربانی "
و نوای تار " داریوش طلایی "


 
......................................................................................


آلبوم " از خشت و خاک " با صدای " علیرضا قربانی "
و دکلمه " بهروز رضوی "


..................................................................
راست کلیک کرده و save target as..راکلیک کنید
 

البوم زیبای باران عشق

البوم زیبای باران عشق


آلبوم " باران عشق " اثر " ناصر چشم آذر "
( بی کلام )


 

تورا آن لحظه اول

تورا آن لحظه  دیدار

تورا آن لحظه ای را که شرر

بر جان و تن انداخت

که خاکستر بشداین جسم و جانم

زین افسانه بیدار

دیدم.

 

به خود گفتم:

این سرو سهی

این قامت بیدار بلند

این رخ پاکتر از گل

این دو چشم زیبا

این شراب ناب هستی

این زگل پیدای هستی

این طلوع ناب خورشید

این آمده از باغ بهشت

اینجا چه کند؟

جای او اینجا نیست

جای او در جان و در جانان بود

جای او در قلب وایمانم بود