ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نگاه ساکت باران به روی صورتم دردانه می لغزد
ولی یاران نمی دانند که من دریای از دردم .
به ظاهر گرچه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
عشق واژه ی لال است تو باید باشی
زندگی بی تو محال است تو باید باشی
اشک او جانب دل گفت که ای خوبترین
بر خاک بخواب نازنین،
تختی نیست .
آواره شدن ,حکایت سختی نیست.
از پاکی اشکهای خود فهمیدم .
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
لحظه ها ثانیه نامردند گفته بودند که برمیگردند
برنگشتند و پس از رفتنشان بی جهت عقربه ها میگردند
ز چه رو سبز بنامم به دروغ لحظه هایی که سراسر زردند
لحظه ها فاصله هایی موهوم لحظه ها فاصله هایی سردند
بگذارید ز پیشم بروند لحظه هایی که همه بی دردند
ن ظ ر یادت نره عزیز...