زندگی خوردن و خوابیدن نیست
انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست.
زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر
دنیای من
!و
نظر یادتون نره
شور عشق تو
به نسیم گفته ام که عطر گلهای سپید بهاری را که در تپه های سرخ زندگی می رو ید
برای تو به ارمغان بیاورد . به پرستوان مهاجر گفته ام که صدای من را در گوش تو
نجوا کنند و به کبو تران نامه بر نامه های سفید داده ام تا برایت بیاورند تا از
این همه مگر ببینی که شور عشق تو با من چه کرده است
من دلم را به تو دادم
تو ولی دل به هوس
هم نفس بودم وتواما همیشه بی نفس
فکر میکردم که دلت تموم دنیاس واسه من
دلت اما واسه من هیچی نبود جز یه قفس
میگفتم
اما....
نفرین به تو که پر از فریبی
اسمت آشناست اما غریبی
نفرین به تو که سایه دردی
یخ بسته دلت از بسکه سردی
دوستت ندارم دوستت ندارم دوستت ندارم
خبرت هست که از خوبی خود بی خبری
به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری
آدمک آخر دنیا ست بخند / آدمک مرگ همینجا ست بخند / آن خدایی که بزرگش خواندی /
به خدا مثل تو تنها ست بخند / دستخطی که ترا عا شق کرد / شوخی کاغذی ما ست بخند /
فکر کن درد تو ارزشمند است / فکر کن گریه چه زیبا ست بخند
گر تورا با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تورا بی ما صبوری هست مارا تاب نیست
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشهام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی میکند پرواز
به هر سو چشم من رو میکند فرداست
من آنجا چشم در راه توام ناگاه
اگه نظر ندی الهی تنها بمونی