زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

سروده ها

دلم گرفته آسمون از ابرهای تو هم خسته ترم

تو روزگار بی کسی خیلی وقته در بدرم

بغضی که تو سینه منه زخم یه خنجر غمه

آمد و خنجر زد و رفت هوای سینه  پر  غمه

کبوتر دلم پرهای پروازش شکست

شوق پرواز دیگه نیست همه جا پر از غمه

از من نپرس چه میکشم با این دل شکسته ام

از من نپرس چه میکشم با اینهمه غم که دارم

دلهره تموم شدن توی تنم نشسته

به هر طرف رو میکنم درهای شادی بسته

درهای شادی بسته.

 

در هوای تو .در هوای عشق به باران

من ساده چه وقتی را هدر کردم

بر روی صندلی تنهاییم

چه بی هدف آسمان را نگاه میکردم

وقتی پرنده ای در اسمان دل پر نمیزد

وقتی همه جا آبی آبی بود

حتی پروانه ای بپرواز نبود

من چه اندوهناک لحظه ها را سر کردم

نمیدانم .... نمیدانم ....

شاید شبحی بود

شاید غمی از غمهای بلند

غمی از غمگین ترین غمها

مرا به بازی گرفته بود

شاید....

 

درهوای باریدنهای غم در روزگاران

این هم بایست مثل همه بایست ها

مثل همه قسمت ها

قسمت بود

اما ..............

من که صادقانه.

من که عاشقانه در کوی خرابات گلستانی داشتم

و گفته بودم بی تو پا ننهم به هیچ ثانیه ای

شاید.................

شاید ...

در  باورت نبودم

شاید... 

شانه ات جایی برای خیس شدن از اشک نداشت

شاید..

مرهم نبودی.

شاید..

چه آسان آمدی ای دوست چه روشن آمدی

چه ساده قدم به سرزمین عشقم گذاشتی

چه بی پروا....چه رنگین کمانی داشتی

منتظرت میماندم که چه صفایی داشتی

چشم براهت میشدم چو شب

که ماه من باشی

چراغ این دل بیقرار من باشی

نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی

دلم زنازکی خود شکست در غم عشق

شاید آنکس که به دل مهر غم میزند باشی

دلم را بتو دادم نتوانستی نگهدارش باشی

شاید تو لایق این  عشق و شکسته دل نباشی

شاید نبودی ...یا نباشی

مرا ازیاد خود بستان بدین خواب فراموشی

که من خودغرق خواهم شد در این دریای مدهوشی

 

که خود را گم میکنم دیگر به خلوتهای خاموشی

گم میکنم...

گم میکنم ..

به خلوتهای خاموشی

 

لحظه ها ثانیه ها همگی نامردند

گفته بودند که به پیشم باز میگردند
برنگشتند به پیشم و پس از رفتنشان

بی جهت  و بیهوده عقربه ها میگردند 
تو بگوچراسبز بنامم به دروغ

لحظه هایی که سراسر زردند

سراسر دردند 
لحظه ها فاصله هایی موهوم

لحظه ها فاصله هایی سردند

لحظه ها فاصله فاصله هاست

بی تو زردند همه

بی تو موهومند همه

بی تو سردند همه

بی تو دردند همه

بگذار ز پیشم بروند بگذاربروند

لحظه هایی که همه بی تو همراه دردند

بروند .... بروند

کاش بودی تا زمستان دلم
این چنین پر سوزپر سرما نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد