زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

زیبا ترین وبسایت عشقی . با کاروان شعر و تصاویر..

شعرهای ناب و تصاویر زیبای هوشمند

وابستگی تام........

...m.....


نبضم شده


پژواڪ تپش هاے تو


بڪَذار نبضم 


"به تپش هاے تو"


وابسته بماند..


بس است

گاهی همین که دل به کسی بسته‌ای، بس است

بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای، بس است


گاهی فقط همین که به امّیدِ دیگری

از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای، بس است


اهل زمین همیشه زمینگیر می‌شوند 

یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای، بس است


در مرزِ عشق و وصل، تو ابن‌السّلام باش 

با این‌همه تضاد، چو پیوسته‌ای، بس است!


این دور، دورِ حدّاقل‌های عاشقی است

در حدّ یک نگاه که وابسته‌ای، بس است...


تنهایی وغم... سروده




شب وتنهایی و غم 

درد و رنج و هجر و وهم 

نه نشانی ز عزیزی 

نه پیامی نه نویدی 

نه دلی، نه دلگشایی 

نه رهی نه رهنمایی 

نه رهی که پا بگیرم 

بروم، بروم، بروم تا بمیرم 

نه چراغ و راهواری

 نه چمن نه مرغ زاری 

نه صدایی، نه قراری 

نه می و نه میگساری 

من و تنهایی و غم 

شب و رنج و درد و غم 

من وعکس وبوسه ای 

من و عکس و بوسه ای 

کار هر شبم شده، 

نه. کار هر لحظه ام شده 

تو عزیزی، تو رفیقی، تو انیسی، تو هوایی، تو نفسهای من خسته و درمانده، دوایی،..

سنگ صبورم ..سروده

 تقدیم به .....

گفتمت بی تو دلم می گیرد !!!!!!

گفتی با خاطره ها خلوت کن.......

 

گفتمت خنده به لب می میرد !!!!!

 گفتی با خون جگر عادت کن.........

 

گفتمت با که دلم خوش گردد ؟؟؟؟

 گفتی غم را به دلت دعوت کن.......

 

گفتمت راز دلم را چه کنم ؟؟؟

گفتی با سنگ دلم صحبت کن ...

با تو میگویم ای عزیز راه دورم

آی سنگ صبورم ..بی تو میگیرد دلم ..

دوستت دارم همین....


دوستت دارم ، همین ؛

این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ،

حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !

بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ،

هست به امتداد زندگی …

من وتو


 بگذار هر چه بدی هست در این خاک بماند؛

من و تو رهگذر کوچه ی عشقیم؛

و همین بس که تو را دوست بدارم؛

نکند خسته شوی یا که ببازی!

من کنار تو نشستم

که تو بر عشق بنازی

کمکت خواهم کرد؛

که به شکرانه ی این عشق؛

تو یک کلبه بسازی

که در آن بوی خدا هست

و این حس

سر آغاز قشنگی ست

که آغاز شود بودن و بی عشق نماندن...

به من آهسته بگو:

هستی و هستم...


نمی‌ دانم از دلتنگی عاشق‌ ترم

 

نمی‌ دانم از دلتنگی عاشق‌ ترم
یا از عاشقی
دلتنگ تر!
فقط می دانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
و رفته‌ ای
بی‌ آنکه نباشی


تو گل مریم عشقی

تو سپیدی

تو همه نور امیدی

تو همان شاخه گل یاس سفیدی

تو گل مریم عشقی

تو حدیث گل و نوری

تو طراوت بهاری

تو فرا تر از عبوری

تو مرا تاج بلوری

تو برای من غروری

تو همان مجمر نوری

تو مرا به من رساندی



کویر وخیال سروده.........

چه شیرین است بدوش کشیدن خیال تو
چه زیباست باتو درکنار تو درخیال من
چه دل انگیز است عطر خوشبوی تو
چه خوش عطر است هورم نفسهایت
وقتی آرام مثل نسیم میگذری درخیال من
چه وجدی میدهی به بینوایی من
وقتی رد میشوی وصورت برمیگردانی
ای شیرینی لحظه های بی توبودنم
ای سراب زیبای رفع تشنگی
ای ماه من در آسمان بیکران خیال من
دمی بیا ، دمی بیا که  که بی تو

همه کویر است در خیال من
بیا که باران تویی

گفتمش بی تو دلم می گیرد گفت .......


گفتمش بی تو دلم می گیرد

گفت با خاطره هاخلوت کن

گفتمش خنده به لب می میرد

گفت با خون جگر عادت کن

گفتمش رازدلم راچه کنم؟

گفت باسنگ دلم صحبت کن...